می توان رشته این چنگ گسست
می توان کاسه آن تار شکست
می توان فرمان داد...
آی طبل گران زین پس خاموش بمان
به چکـاوک اما....نتوان گفت مخوان.
دیروز من................................................................................................
صبح دیروز بیدار شدم مثل همیشه.مادر صبحانه آماده کرده بود مثل همیشه.میل نداشتم مثل همیشه و خوردم مثل همیشه.در تاکسی از پشت شیشه مه گرفته بیرون را نگاه کردم.از پشت مه زیباتر.هرچه شفاف تر دلگیر تر.هرچه نزدیکتر مایوس تر.هفت تیر.پیاده شدم مثل همیشه.به اداره نرفتم مثل همیشه.دست در جیب رفتم تا ورزشگاه شیرودی.پیاده رو عزیز.جوی آب پر آب روان مثل همیشه.بقالی که کلاسورم را جا گذاشتم.باجه تلفنی که عینک هدیه عزیزم را گم کردم.آخ چقدر گم کرده داشتم آنجا و جای خالی نیلوفر که به باران میگفت خانم اخم...سوفی همیشه خندان..افسانه زیرک من..کجایید؟؟.برف میبارید و چشمهایم پر اشک.بارش تند برف بر صورتم.برگشتم.اداره.بغض.سکوت.حقوق.عیدی.آخ تلفن سارا.لبخند.ساعت ۴.تعطیل.منتظر برای تاکسی.باز شیشه مه گرفته.دست بر آن نمیکشم.هر چه دورتر بهتر.هوای سرد.برف.سرما بیتابم میکند.ساعت ۵ سوار تاکسی هستم.ترافیک یخ زده.چکاوک در سکوت.تلفن مریم نگران خواهر در سرما مانده.کجایی؟سهروردی.سیدخندان متظر باش.ساعت ۶.سید خندان.به انتظار نمیرسد.خواهر عزیزم.سوار میشوم و دستهای خواهر زاده ام دستهایم را گرم میکند.ساعت ۸:۳۰.بیحوصلگی خواهر زاده ام.لباس میپوشم و به ویدئو کلوپ میروم برایش دو فیلم میگیرم.صورتی و سام و نرگس.خیلی وقت است که فیلمی برای خودم نگرفته ام.تا ۲ نیمه شب فیلم نگاه میکنیم.کی میتوانم فیلم مورد علاقه خودم را ببینم؟شاید هیچوقت.چه اهمیت دارد؟همیشه برای خودمان وقت هست حتما.بگذار کمی خودم را فراموش کنم.او را بغل میکنم و میبوسم و میگذارم با شادیهای ناچیز زندگی دلخوش باشد.
سال نو تون مبارک
آخه ببین شانس منو - کلی ذوق کردم که یه بار حالا من اول شدم - یه دفعه این کارت من تموم شد چه ضد حالی خوردم - کارت دومی هم کانکنت نشد - بدو رفتم همین نزدیکیا تا کارتو گرفتم اومدم - بله دیگه اینجوریاست - خوب حالا دیگه عجله ندارم - خدا پدر این فریدون مشیری رو بیامرزه - فعلا از این شمع ها هم چیزی نمی گم - راستی که بود دلش گرفته می گفت دلم گرفته - این ورا هم دلا غیر گرفته نداریم والا پست میکردیم - فعلا بای چون خواستم مختصر بنویسم - بیدلوووو تو
سلام .. والسلام
سلام باران عزیزم ........... عیدت مبارک ...........انشاالله با نامزدت امسال با خوشی بری مسافرت ...........یادی از دوستان قدیم هم بکن ..........بالاخره یه زمانی من و تو دوست بودیم ............ حالا هم دوست هستیم .........ولی از وقتی تو نامزد کردی دیگه منو نمیتحویلی ......... حس میکنم رفاقت رو فراموش کردی ..............بیچاره سیاوش ۴۰ رو که دق دادی ......... حالا لااقل هوای منو داشته باش . بیوفا گاهی هم به وبلاگ من سر بزن .........
حیف این همه دوست دارم ها که بهت گفتم ......... اگه همه اونها رو جمع میکردم میتونستم ده تا دوست فابریک برای خودم جمع کنم ................
دوستدارت مقدم
سلام باران عزیزم ....مثل همیشه بی نظیروبی رقیبی در نوشتن....
شاعر؟؟!!! به نظر خودت حرفای خنده داری میزنی؟؟!! نچچچ اصلا نخندیدیم...من که فکرنکنم هنوز کسی پیدا شده باشه که لیاقت باران مهربون رو داشته باشه...پس مزه پروندن تا اطلاع ثانوی قدقن هههههه
سلام
سال نو شما وهمه دوستان ومهربانان مبارک
باران امیدوارم که در سال نو پربارتر وبا طراوت تر باشی
و درکنارخانواده همیشه شاد وسرزنده باشی
ودوست دارم وبلاگت هرروز بهترازدیروز باشه دینگ دینگ
موفق باشی
خدانگهدار
سلام بارونم....بابا عزیز دل صبا آفتابی شو نازنینم...آفتابی شو....ببین امید برات چی فرستاده....http://www.zendehrood.com/contents/clips/showclip.asp?id=37....اینو خوب گوش کن ونگاه کن...تو عمقش امید رو میبینی....نازنینم...دوستت دارم...پس زمستونو رها کن....بهاری شو...بهاری....پنجره رو باز کن...بهار اومده...بهارررررررررررررررررر...بارونم ببار تو بهار....سبز کن زمینو....مواظب دل کوچیکت باش...صبا=همسفرت