باران و چراهای زندگی...
*امتحانم کن که چون عاشق شدم بی سر و جان لایق دلبرشدم*و ماه محرم رسید و میبینم بعضی دوستان رسیدن این ماه را تسلیت میگن و نمیدونم چرا؟آیا رسیدن ماه تسلیت داره یا واقعه ای که در آن روی داده؟؟راستی من وتو از امام حسین چقدر میدونیم؟امام حسین نه اون امامی که توی همه نوحه ها می شنویم.امام حسینی که عاشق شد و لایق بود و سر و جان داد؟؟
؟سوال ؟
از اول محرم آقایون شاغل در رستوران اداره شالهای سیاه رنگ با ریشه های سبز روی شانه انداخته اند.اما آقایون کارمندان به بالا شالی ندارند.شما میدونید چرا؟؟
؟؟سوال؟؟
از اول محرم درجه دارهای نیروی انتظامی و راهنمایی رانندگی را با شالهای سیاه و همون ریشه های سبز روی شانه دیدم.اما...اما آقایون افسرها شالی روی شانه نداشتند.شما میدونید چرا؟؟
؟؟؟سوال؟؟؟
توی محله ما ویدئو کلوپ زیاد هست.پسرای جوون محل توی این مغازه های کوچولوشون از کارت اینترنت میفروشن تا انواع سی دی های مجاز و غیر مجاز.همین پسرای جوون خیلی که حوصلشون سر بره می ایستن سر راه و ترقه میندازن سر راه دخترا.اما از اول محرم همشون سر در مغازشون پرچم سیاه زدند و نوار نوحه خوانی گذاشتندبا صدای بلند.شما میدونید چرا؟؟
؟؟؟؟سوال؟؟؟؟
محله ما یک محله قدیمی یه با پیاده روهای باریک که یکنفر بزحمت ازش رد میشه.آقایون کاسبای محل معمولا میشینند جلوی مغازه یکی روی جدول کنار جوی آب و یکی روی پله مغازه و رودر رو به اختلاط می پردازند.من که وقتی میخوام رد بشم مجبورم راهمو کج کنم و از تو خیابون برم.اصلا خیابون محل ما معجونی از پیاده رو و سواره روهه.اتفاقا این آقایونم از اول محرم پیراهن مشکی می پوشند و سر در مغاره و خانه را پرچم مشکی میزنند.شما میدونید چرا؟؟
؟؟؟؟؟سوال؟؟؟؟؟
مادر بزرگ نازنینمو که از شیراز برای دیدن ما آمده به یکی از این مجالس زنانه عزاداری دعوت کردند.وقتی برگشت گفت:قربون امام حسین برم.نمی دونی چه عزایی بود.همه خانمها با لباسهای فوق باز(من اینجوری میگم مادر بزرگم یکجور دیگه میگفت که سانسورش کردم)و طلا و جواهرات بر سر و گردن. مادر بزرگ که دید نگاهم به اون نیست گفت:بارونی حواست کجاست؟گفتم مادر حواسم پیش اون بچه ایه که نمیدونه نارنگی چیه؟(قصه اینو بعدا براتون میگم)شما میدونید چرا؟؟
؟؟؟؟؟؟چقدر من چرا دارم توی ذهنم و زندگیم و نگاهم.شما میدونید چرا؟؟؟؟؟؟
میگذرد کاروان روی گل ارغوان
قافله سالار آن سرو شهید جوان
درغم این عاشقان چشمه رود خون فشان
داغ جدایی به دل آتش حسرت به جان
خورشیدی..تابیدی ای شهید....در دلها جاویدی ای شهید
می گرید در سوگت آسمان...می سوزد از داغت شمع جان
چون روید لاله از خاک تو......یاد ارم از جان پاک تو
بنگر چون شد...دلها خون شد زین آتشها
از موج خون شد لاله گون دشت و صحرا
بین درد و غم..گرید عالم ای شهید ما...
از این ماتم خون می گریم ای یاران ای یاران...
خورشیدی تابیدی ای شهید..در دلها جاویدی ای شهید....
این شعرو نوشتم چون دوستش دارم.برای حسینی که عاشق شد و لایق.و مرگ پایان کبوتر نیست.شما میدونید چرا؟؟
سلام نازنین.ممنون که به من سر زدی.بسیار زیبا نوشته بودی .راستش این چرا های ذهن تو همان چراهای ذهنی نسل ماست.نسلش که شاید بهترین واژه برایش همان نسل سوخته باشد و روایتت را میستایم چرا که فدای معشوق شدن زنده شدنی دوباره هست.قلمت پایدار و پیروز باشی.
بسم رب الحسین
درمسلخ عشق جز نکو نکشند
روبه سفتان زشت خو را نکشند
باسلام ودرود برتو ای باران که چون ماه با قطرات تفکرت روشنگر وبیانگر افکار نسل خویش هستی
این چراها و هزاران سوالی که هنوزبدون جواب مانده است در امتداد تفکر اندیشمندانی همچون دکترشریعتی است
امیدوارم که با مطالعه و اندیشه وپژوهش نسل جوان به این سوالها پاسخ بگویند وپویایی خودرا حفظ کنند و یقینا تازمانی که جوانانی مانند شما دراین جامعه هستند این جامعه توانایی مقابله با ظلم وستم راداراست
آنان که رفتند کاری حسینی کردند وآنان که ماندند باید کاری زینبی بکنند وگرنه یزیدیند
معلم شهید دکترشریعتی
سلام...بابا دستت درد نکنه تا بلاگ من میایی ادرس کلمه رو بر میداری ولی کامنت نمیزاریووبابا معرفت...ای خدااااااااااااااااااااااا...افشاگری چقدر اخه...ظلم چقدر اخه.....همسفر خسته ...همسفر تنها...همسفر اقلادی گدی ادی....باران....نه نشد...بارونممممممممممممممممممممم...بیا همسفر منتظرته....صبا همسفر
عاشق نشدی دیوانه چه میدانی
در شعله نرقصیدی پروانه چه میدانی
خوشحالم کردی اومدی نازنین صبا....نمی دونم جواب سوالاتو...فقط میدونم محرم برای مردم شده سر گرمی...چقدر امام حسین رو میشناسن نمیدونم...ولی نازنینم تو بگو چرا؟؟؟؟...صبا
سلامم / هر کویر سر نوشتی؛ شب پر ستاره داره ... تو بیابون حوادث ؛ این امیده که می باره / حالا که آوار حسرت ؛ ریخته روی شونه هامون ... دست مهربون یاری ؛ میسازه باز خونه هامون / دوست من! ... اوج سخاوت ؛ با شما معنی میگیره ... با حضور سبز دلها ؛ این حماسه بی نظیره !!!
راستش منم نمیدونم چرا! البته یه چرای دیگه هم نمیدونم! اونم اینکه چرا با کتک مارو از وبلاگ یکی دیگه دعوت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام .. این سومین باره که میام ... تودو بار قبلی صفحه کامنت باز نشد ... چرا ... نمیدونم ..... در مورد سوالت ؟ : من محرم رو دوست دارم واسه سبک شدن ، واسه اینکه شاید یه کم از بار گناهم کم بشه ... شاید اونی که تو اون مرقد شش گوشه داره حاجت روا میکنه یه گوشه چشمی هم به ما کنه ... فعلا خداحافظ
سلام بر مولایم حسین و یاران شهیدش - سلام بر آقا ابوالفضل العباس - از اینکه من می بینم متاسفانه قشر عظیمی از مردم کشور ما به جای پیروی از راه درست امام حسین و الگو قرار دادن ائمه اطهار به انجام کارهای خیلی سطحی و توام با ریای کامل روی آورده اند متاثر میشوم . کاش میشد به جای این همه ریا و خود نمائی در لباس عزا کمی به فکر فرمایشات آن حضرت باشیم و راه درست زندگی کردن را بیاموزیم و بکار ببندیدم . مردمی که سال به سال از نماز دور هستند و گاها مخالف سر سخت مسجد و منبر میباشند در همچنین روزهائی جلوتر از مومنین واقعی ملبس به سیاه میشوندو پست های مهم مراسم را هم در دست میگیرند . من از شفاعت ائمه اطهار نو مید نیستم ولی همیشه این آیه مرا کمی باریک بین تر میکند (( چه کسی میتواند تراشفاعت کند اگر اذن خدا نباشد )) من ذی الذی یشفع عنده الا باذنه
خدایا ! در حیرتم مردمی به دستورات تو توجه نمیکنند و اوامر ترا گوش نمیکنند چگونه و با چه روئی امام و بهترین بنده ترا شفیع خود قرار میدهند و تازه آن هم همراه با ریا و خودنمائی تمام تا از گناهانشان بگذری .
کاش می شد واقعیت ها را فهمید . کاش میشد حسینی شد . کاش میشد خدا را دید . کاش میشد راه راست را طی کرد . کاش میشد قرآن را به جای حکایت ها و روایت ها الگو قرار داد . کاش میشد حسین زمان شد . و کاش میشد مثل حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام وجدان بیدار داشت و درد همه را حس کرد . کاش میشد مثل آنحضرت آب را تنهائی نخورد و به فکر اونهائیکه ندارند افتاد . کاش میشد غیرتمان مثل آنحضرت در حال خروش بود . کاش میشد به خاطر خدا از همه چیز گذشت . کاش .....
حسین جان ! و ابوالفضل عزیزم ! خودتون بهتر میدونید این مقدم عاشق هر چه مرد خدائی هست . پس دستم رو بگیرید و مرادر راه راست همراه ببرید .
سلام باران عزیز
متن زیبایی نوشتی از آدرسی که دادی سپاسگذارم
salam-man.....hasta -- mahe moharamo be hame tasliyat migam- faghat ye khahesh ( ekhtar ) nazar bedin vali baraye baran khodshiri nakonin--.....
che gahdr soal :) albate tanha kasi nisti ke hame in soalaro mikonan, benazaram chizi nist ke na tasliat beshe goft na mobarak, ye etefaghe mamooli tuye tarikho bas. vali tasliat bayad goft baraye un mamlekati ke hich khosh gozarooni nadare joz rozeo mahe moharamo injurchiza. vali ye roozi bayad ba ina tamoom kard. bye
حقیقتش نوشته تو هم بوی مطالب همیشگی رو بنظر من میداد - ولی حسن نیت رو قبول دارم - پایدار باشی
.....میشه بگی کی هستی؟؟
salam baroni khobi midoni chera on adama ke gofti az karmand be bala on afsarane daraje dar on pesara moharam bara ina ye noe sargarmi shode chon kheiliha to in mah az khone biron miyan hamdigaro mibinan va baraie jalbe tavajoh in kararo mikonan va baraei on aghayone daraje dar akhe ofttttt dareh khoshtip nabashan ha hahahahahaha.................
سلام ......یعنی تو نمی دونی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟موفق باشید
سلام .. آیا مهم اینه که دیگرون کارشون به چه علتیه ؟ یا این که من و تو چه کاری می کنیم ؟ .. اول خودمون رو درست کنیم اول ببینیم که خودمون تو این ماه چیکار می کنیم از حسین چقدر می دونیم برای زنده موندن راهش چیکار می کنیم .. یه سوزن به خود یه جوالدوز به دیگرون .. اما این که دیگرون چرا این کارا رو می کنن ما یه چیزایی رو پذیرفتیم ولی عقیده قوی نداریم این موضوع زیاد عجیب نیست مثلا باور داریم که آتش دست رو می سوزونه ولی گاهی وقتا بدمون نمیاد از روی شیطنت هم که شده دستمون رو به آتیش یا یه چیز داغ بزنیم .. در ضمن با جناب سه نخطه موافقم زیاد خود شیرینی نکنین تو این ماه خوبیت نداره بذارید ایشون کماکان سکرت بمونن D:D:D: .. علیرغم تسلیت این ماه ولی امیدوارم که همیشه شاد باشید .. والسلام
سلام .. والا از دید من منفی گرا ..علتش اینه که جز ماه رمضان و محرم هیچی برای اثبات مسلمان بودن نداریم ......اما خوب خوب به این مردم که نگاه میکنم میبینم عجیبه که همین ادما میگن خیلی از مشکلاتشونو همینجوری با نذر و نیاز تو محرم حل میکنن .....یکی از ده فرمان موسی بیادم میاد که میگه حق قضاوت نداری ... چشمامو میبندم و این سوال لاینحل میمونه ....